ضرورت بازگشت به تدابیر رهبری در دانشگاه فرهنگیان
مقدمه
دانشگاه فرهنگیان بنا بر تدبیر و تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی، باید سنگر اصلی تربیت معلم مؤمن، انقلابی و تمدنساز باشد. معظمله در دیدار نخبگان فرهنگی (۱۴۰۲):
«دانشگاه فرهنگیان باید مأموریت تربیت معلم تراز انقلاب اسلامی را بیوقفه ادامه دهد. اینجا دانشگاهی متفاوت با همه دانشگاههاست؛ محل ساختن *معلمِ مؤمنِ فرهنگساز* است.»
با این حال، آنچه در ساختار و تصمیمسازیهای اخیر دانشگاه دیده میشود، فاصلهای نگرانکننده از این جهتگیری کلان دارد. تغییرات ساختاری، چرخش مدیریتی و روندهای اداری جدید، حکایت از نوعی واگرایی مأموریتی و زوال راهبردی در محور هویت دانشگاه دارد.
۱. غفلت از مأموریت تربیت معلم. هشدار درباره «تبدیل دانشگاه فرهنگیان به دانشگاه عمومی»
مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان دانشگاه فرهنگیان (۱۳۹۷) هشدار دادند:
«دانشگاه فرهنگیان را مثل سایر دانشگاهها نکنید. اینجا جایی برای تربیت معلم است؛ هویتش باید حفظ شود.»
امروز اما با تغییر چارت سازمانی، حذف یا ادغام پردیسها و تمرکزگرایی اداری، دانشگاه عملاً به سمت مدل دانشگاههای عمومی حرکت کرده است. این روند، مغایر با مأموریت انحصاری تربیت معلم و نشانه ضعف جدی در حکمرانی آموزشی دانشگاه است. تبدیل نهاد مأموریتمحور تربیت معلم به ساختار اداریِ استاندارد، به تعبیر رهبری، به معنای «تسلیم سنگر فرهنگی به منطق اداری» است.
۲. نادیده گرفتن نقش فرهنگی و ایمانی معلم
دربیانات ۱۳۹۶ خطاب به معلمان:
«اگر دانشگاه فرهنگیان ایمان فرهنگی و هویت انقلابی معلم را تقویت نکند، نظام آموزشوپرورش دچار فروپاشی مبنایی میشود.»
در سیاستهای اخیر، غلبه برنامههای اداری و پژوهشمحور بدون عمق فرهنگی، موجب شده که امور پرورشی و تربیتی به حاشیه رانده شوند. بهجای تقویت روحیهی ایمان و تعهد انقلابی، شاهد رشد نگاه کارمندی و بیتفاوتی فرهنگی هستیم. این انحراف از مأموریت ایمانساز دانشگاه نهتنها هدف تربیتی انقلاب را تهی میکند، بلکه پایداری فرهنگی جامعه مدرسهمحور ایران را نیز تهدید مینماید.
۳. تصمیمسازی بدون خرد جمعی و نادیده گرفتن نخبگان
مقام معظم رهبری در دیدار با نخبگان فرهنگی و مدیران آموزش (اردیبهشت ۱۴۰۲) تأکید فرمودند:
«در تصمیمگیریها از اهل فکر خودِ دانشگاه استفاده کنید، خرد جمعی را مبنا قرار دهید؛ تصمیم شتابزده اعتماد بدنه را از بین میبرد.»
با این وجود، روند تصمیمسازیهای اخیر (از حذف پردیسها تا طرحهای ساختاری جدید) بدون مشارکت استادان، تشکلهای دانشجویی مؤمن و نیروهای نخبه مأموریتی انجام گرفته است. این الگوی تصمیمگیری بسته، دانشگاه را از «حکمرانی داناییمحور» به «مدیریت ابلاغمحور» تبدیل کرده است. فقدان حلقهی مشورت، یکی از علل اصلی کاهش کارآمدی کنونی به شمار میرود.
۴. چالش کارآمدی مدیریتی و مطالبه برای اصلاح
رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۸ تصریح کردند:
«دانشگاه فرهنگیان باید مستقل، زایا، مؤمن و علمی باشد.»
ضعف در تحقق این چهار شاخص، اکنون بهوضوح احساس میشود. کارآمدی مدیریتی در سالهای اخیر به سبب تمرکز بر ظواهر اداری، بیتوجهی به کیفیت تربیت معلم و انفعال در پیادهسازی تدابیر رهبری دچار افت آشکار است. این روند نشان میدهد که ساختار فعلی مدیریت دانشگاه، فاصلهای جدی از مدل مطلوب معظمله دارد.
دراین شرایط، بازآرایی مدیریتی ضرورتی اجتنابناپذیر است. هرگونه تغییر باید نه بر اساس روابط محفلی و سلایق سیاسی، بلکه بر پایهی شاخصهای واقعی تحقق تدابیر رهبری صورت گیرد:
– ایمان عملی و اعتقاد به مأموریت فرهنگی دانشگاه؛
– تجربه میدانی در حوزه تعلیموتربیت اسلامی؛
– گفتمانسازی انقلابی؛
– توان اجماعسازی میان نیروهای متعهد فرهنگی.
دانشگاه فرهنگیان، به تعبیر رهبری، «کارخانهی معلمِ تمدنساز» است، و بدیهی است که ادارهی چنین کارخانهای نیازمند فرماندهی جهادی و غیرجناحی است؛ نه مدیری وابسته به حلقات قدرت یا جریانهای سیاسی گذرا.
جمعبندی
دانشگاه فرهنگیان از مسیر تدبیر رهبری فاصله گرفته و نشانههایی آشکار از انحراف مأموریتی، افت فرهنگی و ناکارآمدی مدیریتی در آن مشاهده میشود. بازگشت این نهاد به جایگاه خود مستلزم:
1. بازتعریف ساختار بر مبنای مأموریت تربیت معلم؛
2. الزام به پیوست فرهنگی در هر تصمیم؛
3. واگذاری مدیریت به نیروهای مؤمن و تربیتی، نه سیاسی و محفلی.
در نهایت ـ چنانکه رهبر معظم انقلاب بارها فرمودهاند:
«اگر معلم مؤمن و انقلابی ساخته نشود، انقلاب در نسل آینده تداوم نمییابد.»
اکنون وقت آن است که این هشدار، چراغ بازنگری در رأس مدیریتی دانشگاه فرهنگیان باشد تا این دانشگاه بار دیگر به سنگر تربیت معلم تراز انقلاب اسلامی بازگردد.