از سیبیاس تا تیکتاک؛ رسانه های آمریکایی در حال سقوط به دست متحدان ترامپ
به گزارش افق سوم، روزنامه انگلیسی گاردین در تحلیلی به قلم اوون جونز (Owen Jones) به تغییر قدرت سیاسی در رسانه های آمریکا پرداخت.
همزمان با افزایش کنترل طیف نزدیک به دونالد ترامپ بر شبکههای بزرگ رسانهای در آمریکا، تحلیلگران از روندی مشابه با مدل حکمرانی ویکتور اوربان در مجارستان سخن میگویند؛ روندی که به گفته منتقدان میتواند به تضعیف ساختاری دموکراسی و ایجاد دیکتاتوری منجر شود.
براساس این گزارش تحولات اخیر در صنعت رسانهای آمریکا نشان میدهد که نفوذ متحدان سیاسی ترامپ بر رسانههای جریان اصلی در حال گسترش است.
خرید شرکت پارامونت گلوبال توسط اسکایدنس مدیا، با رهبری دیوید الیسون با پشتوانه مالی پدرش لری الیسون، نه تنها جابهجایی قدرت در سطح صنعت سرگرمی هالیوود را رقم زده، بلکه تأثیر مستقیم بر خطوط تحریری و مدیریت شبکههای خبری از جمله CBS داشته است.
این تغییرات در حالی رخ داده که ترامپ در دوره گذشته بارها سیبیاس را متهم به «سوگیری سیاسی» کرده بود و اکنون از روند جدید ابراز رضایت کرده و اعلام کرده است که «الیسونها کار درست را انجام میدهند».
در سطحی گستردهتر، روند مشابهی در مورد Warner Bros Discovery مشاهده میشود؛ جایی که مقامهای نزدیک به ترامپ آشکارا اعلام کردهاند که مالکیت این شرکت و شبکههای زیرمجموعه آن (از جمله CNN و HBO) برای دولت اهمیت راهبردی دارد. چنین اظهاراتی نشان میدهد که رسانههای جریان اصلی نه صرفاً بازیگران تجاری، بلکه بخشی از معماری جدید موازنه قدرت قلمداد میشوند.
در کنار این تحولات، پروژه خرید و کنترل تیکتاک در آمریکا توسط کنسرسیومی به رهبری لری الیسون، بُعد فرا مرزی این روند را آشکار میسازد.
از آنجا که موضوعات مرتبط با اسرائیل و جهتگیری افکار عمومی نسل z در این پلتفرم مطرح است، کنترل الگوریتم و مدیریت محتوا در این حوزه اهمیتی راهبردی یافته است. برخی تحلیلگران این اقدام را پیوندی میان سیاستگذاری رسانهای و منافع ژئوپلیتیکی، بهویژه در موضوعات مربوط به اسرائیل، ارزیابی کردهاند.
همزمان، تغییر سیاستهای پلتفرمهای اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
مارک زاکربرگ، مدیرعامل متا، با انتصاب چهرههای نزدیک به جریان ترامپ در سمتهای مدیریتی بخشی از سازوکارهای نظارتی و محدودکننده پیشین در خصوص محتواهای سیاسی را تعدیل کرده که بیانگر همسویی بخش خصوصی با قدرت سیاسی حاکم است؛ همسوییای که در گذشته کمتر دیده میشد.
در کنار این تحولات رسانهای، اقدامات دیگری همچون کاهش بودجه رسانههای عمومی، اعمال محدودیت در دسترسی رسانهها به نهادهای دولتی، و تشدید فشارهای حقوقی بر رسانههای منتقد گزارش شده است. منتقدان این روند را نشانهای از «تجمیع قدرت و کاهش شفافیت» توصیف میکنند.
بر اساس تحلیلهای منتشر شده، این مجموعه تحولات در مجموع به الگویی اشاره دارد که برخی آن را «اوربانیزاسیون ایالات متحده» مینامند؛
الگویی مشابه روند تدریجی تضعیف نهادهای دموکراتیک در مجارستان تحت رهبری ویکتور اوربان، که نه با سرکوب مستقیم و گسترده مخالفان، بلکه با ایجاد تغییرات ساختاری در رسانهها، انتخابات و جامعه مدنی شکل گرفت.
کارشناسان هشدار دادهاند که با تداوم این روند، ساختار دموکراتیک آمریکا با چالشی جدی روبهرو خواهد شد. بر اساس ارزیابیها، ۳۹ ماه از دوره ریاست جمهوری کنونی باقی مانده و نتیجه این دوره میتواند پیامدهای بلندمدتی برای آینده نظام سیاسی آمریکا داشته باشد.
این وضعیت پرسشی جدی را پیش روی سیاستپژوهان و نهادهای مدنی قرار میدهد:
آیا ساختارهای نظارتی و تعاملات مرسوم سیاسی آمریکا توان مقاومت در برابر این نوع اقتدارگرایی را دارند، یا آمریکا وارد مرحله گذر از مرز دموکراسی لیبرال و ورود به نوعی حاکمیت شبهاقتدارگرا شده است؟