ناکارآمدی و غارت ارزش های دینی و ملی
عملکرد نادرست نظام سیاسی در عرصههای مختلف، از اقتصاد گرفته تا اجتماع و سیاست، موجب شده تا امروز با بحران ناکارآمدی روبرو شویم.
وقوع فسادهای گسترده اقتصادی، اختلاسهای کلان، رانتخواری، تبعیضهای نهادینه شده و شکاف روزافزون طبقاتی، یکی پس از دیگری، اعتماد عمومی را تحلیل برده است. در این حالت، نظام سیاسی به جای رفع اشکالات ساختاری، با دمیدن بی حد و حصر در ایدئولوژی دینی کوشیده تا ناکارآمدی ها را توجیه کرده و یا به گردن دشمنان خارجی یا عوامل داخلی آنان بیندازد. نتیجه این روند، تاراج دین داری مردم بوده است.
زمانی که یک حکومت از مسند کارآمدی سقوط می کند، برای حفظ بقا، به استفاده ابزاری از ارزشها روی می آورد تا ناتوانی خود را توجیه کند. اگر دیروز، دین داری مردم نشانه رفته بود؛ امروز نوبت به غارت ارزش های ملی و میهنی رسیده است.
از نماد این تراژدی دردناک، در روز جمعه، شانزدهم آبان ماه، در میدان انقلاب تهران پرده برداری شد. در آن روز، شاهد برگزاری مراسمی دولتی بودیم که در پاسداشت وطن و تاریخ کهن ایران برگزار شد.
مسئولانی که در اندیشه بقای نظام هستند، باید به این درک برسند که چنگزدن به ارزشهای ملی یا دینی، راه نجات نیست. این ارزش ها توان تحمل وزن سنگین ناکارآمدی را ندارند و به زودی خواهند شکست. پیش ترها، دین مردم غارت شد، بیم آن می رود که پیوند مردم با آب و خاک نیز گسسته شود.
راه حل واقعی و پایدار، نه در مصادره ارزشها، که در اصلاح ساختارها و چارهجویی برای ناکارآمدیهاست. مشروعیت را باید با شفافیت، مبارزه واقعی با فساد، برقراری عدالت، پاسخ گویی و خدمت صادقانه به مردم بازتولید کرد. تا زمانی که نظام سیاسی کارآمد نشود، ذبح و مثله کردن ارزشها در این سرزمین ادامه خواهد داشت و مشروعیت نیز ترمیم نخواهد شد.